برداشت‌های قرآنی حضرت امام خمینی (قدس سره)

يكشنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۶، ۰۹:۱۲ ب.ظ


در بیان آیة الله العظمی سبحانی

- امام، تجسم اعمال را در درس اخلاق و مباحث علمی، علاوه بر جنبه برهانی، بیشتر از قرآن استفاده می‌کرد. حاصل این بحث این است که اعمال ما در خارج، در نفس ما تأثیر می‌گذارد. طاعات ما ملکه‌ای را در ما ایجاد می‌کند و این ملکات، در قالب صور مثالی، در برزخ و در عالم آخرت قرین انسان است. این صور، گاهی بهیّه بوده و لذت بخش است، و گاهی نیز زجرآور بوده و موجب رنج عاصیان و گنه کاران می شود.  آیات را تلاوت می‌کرد:‏ «‏یَوُمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً‏»‏ (سوره آل عمران / 30) «‏یَوْمَ یُحْمی‌عَلَیْها فِی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوی بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ‏‎ ‎‏ما کَنَزْتُمْ لأنْفُسِکُمْ‏» (سوره توبه / 35).

بخش قرآن تبیان
امام خمینی

به گزارش تبیان، روزنامه افق حوزه در یادداشتی نوشت:قال الله الحکیم فی محکم کتابه الکریم: «أعوذ بالله من الشیطان الرجیم: ثم أورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخیرات بإذن الله ذلک هو الفضل الکبیر.» (فاطر/32)

برای حقیر، کمال افتخار است که در این همایش که به‌عنوان تبیین اندیشه‌های قرآنی حضرت امام؛ منعقد شده است و من هم یکی از خوشه‌چینان خرمن علم آن حضرت بودم، دیدگاه‌های قرآنی ایشان را به‌صورت موجز مطرح کنم. ابتدا باید این مسئله را مطرح کرد که آیا قرآن نیاز به تفسیر دارد یا خیر؟ گروهی معتقدند: قرآن نیاز به تفسیر و تبیین ندارد و بر آیاتی تکیه می‌کنند که قرآن را به لسان عربی مبین توصیف می‌کند. در آیات مختلف، قرآن، چنین توصیف شده است: «نزل به الروح الأمین ٭ علی قلبک لتکون من المنذرین ٭ بلسان عربی مبین» (شعراء/193 195) حالا که عربی مبین است دیگر چه نیازی به تفسیر دارد؟

گروه دیگر معتقدند: قرآن بی‌نیاز از تفسیر نیست؛ زیرا قرآن، خود پیامبر گرامی را به‌عنوان مبین معرفی می‌کند؛ یعنی علاوه بر این‌که پیغمبر باید قرآن را بخواند، باید مبین هم باشد: «و أنزلنا إلیک الذکر لتبین للناس ما نزل إلیهم و لعلهم یتفکرون.» (نحل/44) «لتقرأ علیهم» نفرمود، بلکه «لتبین» فرمود.

و آیه «بلسان عربی مبین» در مقابل سخنان کَهَنه است. سخنان کاهنان در کتاب‌های سیره آمده است که عبارت بود از الفاظ نامفهوم، مسجع؛ سجع‌های پیش پا افتاده و گیج‌کننده. در حالی‌که قرآن می‌گوید، با این‌که آیات الهی در عداد سخنان کاهنان نیست، ولی در عین حال به تبیین و تفسیر نیاز دارد؛ مثلاً: الآن، برای دانشگاه یا حوزه، کتاب‌های علمی به زبان فارسی مبین می‌نویسند، اما آیا می‌شود از یک کتاب فیزیک، بدون استاد بهره گرفت؟ «بلسان عربی مبین»؛ یعنی سخن کهنه نیست و دارای بیانی آشکار، فصیح و بلیغ است. در عین حالی که حقایقی را می‌رساند، ولی باید آن‌ها را تشریح کرد.

پس از این مقدمه کوتاه که خود در خور تفسیر و تفصیل است، به اندیشه‌های قرآنی حضرت امام می‌رسیم. برداشت‌های قرآنی ایشان را در 12 محور یادآور می‌شوم که برخی از این‌ها را شخصاً در مجالس خصوصی شنیده‌ام و قسمتی را نیز، در درس مطرح نموده‌اند.

محور اول: ایشان نزول قرآن را، واقع قرآن را، الفاظ موزون آن نمی‌دانستند؛ بلکه بر این مسئله تأکید داشتند که نزول قرآن و حقیقت آن، تنزل وجود است. قرآن، وجود عقلانی بسیطی دارد که در سیر نزولی خود، به وجود برزخی تنزل می‌یابد و در مرحله سوم هنگامی که به وسیله جبرئیل تنزل می‌کند، این حقایق، در صورت الفاظ فصیح و بلیغ، بر قلب پیغمبر اکرم‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم وارد می‌شود. این، حقیقت وحی است. اما پس از نزول، وجود برزخی پیدا می‌کند و در مرحله نازل‌تر، وجود حسی می‌یابد. البته این یک نظریه‌ای است که قبل از ایشان هم در اسفار آمده است.

محور دوم: ایشان نظریه معتزله درباره متکلم بودن خدا را که یکی از صفات خدا است، رد می‌کرد. معتزله معتقدند: متکلم بودن خدا به این است که این اصوات و الفاظ قرآنی را در حجری یا شجری، نسبت به تورات بر قلب پیامبر اکرم‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نازل می‌کند. اما امام می‌فرماید: این مسئله تدرج که در قرآن نازل است، نمی‌تواند محور متکلم بودن خدا باشد؛ چون متکلم بودن، صفت ذات است (ر.ک: مصباح‌الهدایه/73) و تدرج، در عالم حس است و شیء متدرج نمی‌تواند، مباشرتاً، فعل الهی باشد. خدا از حرکت و تدرج و مسایل مشابه، منزه است. این طبعاً به‌وسیله جنود الهی که همان جبرئیل امین است، بر قلب مبارک پیامبر اکرم‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نازل می‌شود و این ملاک تکلم نیست. ملاک تکلم چیز دیگری است. (ر.ک: همان/78)

محور سوم: ایشان معتقد بودند: قرآن، بطونی دارد. هر کسی لایه‌ای را درک کرده و پرده‌ای را عقب زده است. اما این‌که فردی بتواند همه لایه‌ها و پرده‌ها را کنار بزند، محیط بر واقع قرآن بشود، تاکنون نیامده است و شاید هم امکان‌پذیر نباشد؛ چون این فعل خداست و فعل خدا، دریایی ناپیدا کرانه است. احاطه بر این دریا، کار یک فرد غیر معصوم نیست، حتماً معصوم لازم دارد که همه پرده‌ها و بطن‌ها را درک کند. ایشان، آن روایاتی را که راجع به بطن قرآن است و این‌ها را تصحیح می‌کرد، واقع‌نما می‌دانست.

محور چهارم: در حالی که مکتب ایشان، جزمی بود و مسایل اصولی را به صورت جزمی مطرح می‌کرد، حتی در معارف برهانی نیز، جازم بود ولی در تفسیر هیچ‌گاه از مکتب جزم، پیروی نمی‌کرد. عباراتی چون «احتمال است» «شاید این باشد»، فراوان بر زبان امام جاری بود. در این‌جا مسئله شک و تردید نیست. درکش را قبول داشت اما در نهایت، نسبت به مراد واقعی آیات، تردید داشت و لذا کلمه «شاید» و «لعل» را به کار می‌برد. در تفسیر سوره حمد نیز این مسئله را مؤکداً بیان می‌نمود.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۰/۲۴
احمد جانقربانی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی